استرن (کارگردان فیلم استیو جابز): برای جابز علاقه به فرهنگ ، هنر و تاریخ اهمیت داشت. جابز اعتقاد داشت که تجربه های زندگی را باید درک کرد و باید از آنها برای خلق محصولات جدید کمک گرفت. یکی از مهمترین ضوابطی که میشود از جابز یاد گرفت همین است: جمعآوری مجموعهای بیپایان از تجربههای زندگی قدم اصلی برای شکوفا کردن خلاقیت است.
بزرگترین هنرمندان مثل باب دیلان، پیکاسو و نیوتن برای موفق شدن کارشان خطر میکردند. پس اگر میخواهیم انسان بزرگی باشیم برای کارمان خطر کنیم: استیو جابز اصلا برای خطر کردن درنگ نمیکرد. حتی وقتی هم که کم سن بود اگر چیزی میخواست حتما به دنبالش میرفت. وقتی ۱۲ ساله بود با بیل هیولت (بنیانگذار شرکت HP) تماس گرفت و از او قطعات یدکی خواست هیولت هم به استیو جوان هم قطعات داد و هم کار تابستانی. جابز در جایی گفته بود: ”سقوط و شکست را باید بخواهی، اگر از شکست میترسی موفق نمیشوی. بیشتر مردم تماس نمیگیرند، بیشتر مردم دنبال چیزی که میخواهند نمیروند، فرق بین آدمهایی که دنبال آرزویشان میروند و آنهایی که خواب آرزویشان را میبینند، ”در واقع انسانهای موفق شکست را نمیبینند، آنها نتیجهای از کارشان میگیرند که نتیجهی دلخواهشان نیست.
از کجا بدانیم چه میخواهیم وقتی تا حالا آنرا ندیدهایم؟ استیو جابز میخواست محصولاتی اختراع کند که خودش هم مصرفکننده ی آنها باشد. مثلا سال ۲۰۱۰ چند نفر وسیلهای بین گوشی هوشمند (Smartphone) و لپتاپ میخواستیم؟ کسی آیپاد نمیخواست. اما یکباره میلیون ها نفر مصرفکننده با آی پاد آشنا شدند. دیگر نمیتوانند بدون آن زندگی کنند و یکدفعه تجارتی جدید در این زمینه راهاندازی شد. وقتی یکسال تمام، فهرست محصولات فروشگاه اپل را بررسی میکردم، فهمیدم که استیو جابز در خردهفروشی انقلاب کرده است چون او سوالات بهتری پرسید. مثلا او نپرسید “چطور فروشگاه موفقتر از رقیبانمان داشته باشیم؟” او پرسید :”چطور فروشگاه را از نو بسازیم؟” سعی در بهتر کردن کارهای انجام شده نداشته باشید، کارها را متفاوت انجام دهید.
محیط اطرافتان و زندگی شما را کسانی ساختهاند که از شما باهوشتر نیستند: شما میتوانید زندگیتان را تغییر دهید، میتوانید تاثیرگذار باشید، میتوانید چیزهایی بسازید که بقیه میتوانند از آنها استفاده کنند. اشتون کوچر از این نقل قول در سخنرانی کوتاهی که در مراسمی داشت استفاده کرد. این نقلقول از مصاحبهای گرفته شده که استیو جابز سال ۱۹۹۵ با انجمن تاریخی سانتا کلارا والی داشته است. «وقتی بزرگ میشوی دوست داری به تو بگویند زندگی همین است که میبینی! یا زندگیات را بکن و سعی کن سرت را به دیوار نکوبی و … زندگی محدودی خواهد بود. وقتی میفهمی زندگی و محیط پیرامونت را آدمهایی درست کردهاند که از تو باهوشتر نیستند، زندگیات نامحدود و وسیع میشود… پس خودت را از این تصور غلط که زندگی همین است و باید با پیشامدهایش بسازی رها کن. وقتی این را یاد بگیری دیگر آن آدم سابق نخواهی ماند.» با زندگی نسازید، زندگی را بسازید.
دوست دارم بر سر رویای تولید محصول مثل من “me,too” شرط ببندم: جابز به داشتن رویاهای بزرگ عادت داشت. دههی ۱۹۷۰ کامپیوترهای شخصی به بازار سرگرمی وارد شد. جابز آرزوی «گذاشتن کامپیوتر در دستان همهی آدمها را داشت.» گفت زیراکس(Xerox) میتواند کل صنعت کامپیوتر را در دست بگیرد چون دانشمندان زیراکس رابط گرافیکی را ارتقا دادهند. اما بعدها جابز گفت زیراکس شکست خورده است چون «رویایش» به ساخت ماشین کپی محدود شده است. برای پیشروی در حرفه تان و پیشرفت جهان هیچوقت آرزوهای گستاخانهی خود را دست کم نگیرید.
جزییات را فراموش نکنیم: داستانهای زیادی میشنویم که جابز مهندسان را دیوانه میکرده است چون از فضای داخلی کامپیوتر خوشش نیامده است و میگفت زیبا نیست. جایی که مصرفکننده اصلا نمیبیند. جزییات مهماند.
دیوانهها ، متفاوت ها، سرکش ها،دردسر سازها و آنهایی که متفاوت میبینند…آنها همه چیز را عوض میکنند. آنها بشر را به جلو میرانند درست است که بقیه آنها را دیوانه خطاب میکنند، اما ما به آنها نابغه میگوییم: جابز گفته بود دلیل قدرتمندی مکینتاش این بود که کسانی با ما کار میکردند ” موسیقیدان،شاعر ، هنرمند ، جانورشناس و مورخ بودند و فهمیدیم دانشمند کامپیوتر هم هستند”. بینش عمیقی که صحبت از داشتن گروهی خلاق میکند. امروزه خیلی از شرکت ها از برگزیدن افراد خلاق چشم پوشی می کنند چون فهرست امتیازات لازم لیست استخدام را کسب نکرده اند. فقط فکر جابز متفاوت نبود بلکه کارمندانش هم متفاوت بودند. نبوغ را در تنوع ببینید میتوانید از افرادی کمک بگیرید که در صنعت و حرفه ی شما سابقه ای ندارند .
اگر اشکالی در کارتان است درصدد حل آن باشید ؛ اشتباهی که بخواهید درستش کنید: همیشه استیو جابز را به عنوان بزرگترین ارائه کننده شرکت می شناختم چون او همیشه اشکالی که محصولش در صدد رفع آن بوده را توضیح می داد. شاید بهترین مثالش هم معرفی فروشگاه موسیقی iTunes در سال ۲۰۰۳ باشد که در یکی از سخنرانیهایش نظر مردم را عوض کرد. مصرف کنندگان را متقاعد کرد که به نفع آنهاست پول محصول (موسیقی) را بدهند و آنرا مال خود کنند تا اینکه در آن لحظه مجانی باشد. جابز جنبه های منفی و مثبت را توضیح داد و راه حلی ارائه کرد و آن این بود که ۹۹ سنت برای هر آهنگی که در فروشگاه موسیقی iTunes است . مشتریانتان باید مشکلی که با نظر شما قرار است حل شود را بدانند. نگذارید حدس بزنند. مشکل را شفاف توضیح دهید.
باید انتخاب تان شما را به هیجان بیاورد و گر نه پشت کار ادامه دادن آن را نخواهید داشت: استیو جابز معتقد بود که هیجان و اشتیاق جزء حیاتی موفقیت است. همیشه از نقش اشتیاق صحبت می کرد. جابز در سخنرانی دانشگاه استنفورد سال ۲۰۰۵ به فارغ التحصیلان گفت: باید آن کاری که دوست دارید را پیدا کنید. کارتان بخش بزرگی از زندگی شما را در بر می گیرد و تنها راه خوشحال شدنتان این است که کاری داشته باشید که فکر می کنید کار بزرگی است و تنها راه انجام دادنش این است که عاشقش باشید. اگر تا به حال پیدایش نکردید ، باز هم دنبالش بگردید. دلسرد نشوید.
در زندگیتان کارهای زیادی انجام می دهید و در حال حاضر کاری که انجام میدهید را انتخاب کردهاید، پس “حرفه ای کار کنید”: این نقل قول ، بهترین توصیه ی استیو جابز است که به مدیر ارشد دیزنی جان لاستر داده است. لاستر اولین باری که استیو جابز را ملاقات کرد وقتی بود که جابز سال ۱۹۸۶ پیکسار را خریده بود و قبل از اینکه لاستر تهیه ی کننده ارشد دیزنی باشد. لاستر روی فیلم کوتاهی کار می کرد ، در آخر ملاقات لاستر گفت که استیو جابز از او خواسته “کارش حرفه ای” باشد. این فیلم کوتاه به اسم Tin Toy اولین جایزه ی آکادمی که انیمیشن های کامپیوتری داده می شود را برد. از روی همین فیلم Toy Story را پایه ریزی کرد . لاستر بارها این داستان را برای عموم تعریف کرده است . لاستر میگوید” در همه ی فیلمهایی که با پیکسار کار کردم جملهی «حرفه ای کار کن» را هم گنجانده ام.”
شاید برایتان جذاب نباشد، اما جابز انسان موفق و سختکوشی بود. بیشتر و بادقت تر مطالعه کنید.