بکارگیری برخی ازعبارات باعث خدشه وارد کردن به فروش و احتمالا از دست دادن مشتری می شود. در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
۱- نمی دانم
مشتری از فروشنده انتظار ندارد که همه چیز را بداند ولی وقتی صحبت از پاسخگویی به یک سئوال یا درخواست در مورد کالا در میان است، از فروشنده این توقع را دارد که به حرفه خود تا حدی اشراف داشته باشد که بتواند به سئوالات وی پاسخ دهد.
بهتر است بگویید: “این سئوال خوبی است اجازه بدهید جواب آنرا برای شما پیدا کنم.”
۲- جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود
ممکن است سیاست فروشگاه شما به گونه ای باشد که استرداد کالا را مجاز نداند. خوب است که این امر را به اطلاع مشتری برسانید اما فروشنده لازم است انعطاف پذیر باشد و برای حفظ یک مشتری اجازه استرداد یا تعویض کالا را بدهد.
بهتر است بگویید: ” اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست چطور می توانیم رضایت شما را جلب نماییم.”
۳- خونسرد باشید
شاید در خدمت رسانی و پاسخگویی به مشتری جمله ای بدتر از این نباشد. اگر مشتری از عصبانیت در حال انفجار است بهترین برخورد سکوت است. اجازه بدهید مشتری صحبتش را به اتمام برساند و وقتی کاملا خود را تخلیه کرد، احساس بهتری خواهد داشت و برای پذیرش راه حل آمادگی پیدا می کند.
بهتر است بگویید: ” من از شما عذرخواهی می کنم.”
۴- این کالا را ندیدید؟
اگر مشتری به دنبال کالای خاصی می گردد احتمال دارد که قبلا آنرا جستجو کرده، اما نیافته است. معنی آن این است که یا کالا به اتمام رسیده است و یا جایی در فروشگاه وجود دارد. حتی اگر مشتری قبلا به دنبال آن نگشته باشد، بهترین نوع خدمت به مشتری این است که وی را برای یافتن جنس مودرد نظر همراهی کنید و یا اینکه در انبار به جستجوی آن بروید.
بهتر است بگویید: ” بله، از این جنس داریم، اجازه بدهید ببینم آیا در انبار هست.”
۵- ساعت کار ما تمام شده است
در پایان روز، کاری که کارکنانی که شیفت کاری آنها به پایان رسیده است تمایلی به انجام آن ندارند این است که پس از اتمام ساعت یک مشتری را در فروشگاه بپذیرند. پیش از اینکه یک فروش بالقوه را از دست بدهید به این نکته توجه کنید که شاید مشتری ساعت کار مغازه را نداند و یا حتی نداند که ساعت چند است.
بهتر است بگویید: ” ساعت تعطیلی فروشگاه ساعت … و ساعت شروع به کار آن ساعت …. است. آیا کاری هست که بتوانم خیلی سریع برای شما انجام بدهم؟”
۶- خرید شما همین است؟
شاید مشتری از این عبارت برداشت منفی نداشته باشد اما واقعیت این است که این عبارت را فروشندگان بیش از حد استفاده می کنند که استفاده از آن یک فرصت فروش را از بین می برد.
بهتر است بگویید: ” آیا کالای … ما را دیده اید که همراه با آنچه شما خریده اید استفاده می شود؟” یا ” آیا تا بحال از فلان کالای ما استفاده کرده اید؟”
۷- چیزی که می خواهید آنطرف است
پیش آمده است که از زبان یک فروشنده گرفتار یا بی تفاوت این نوع سرویس دهی نا مناسب را شنیده ایم. گاهی به یک جهت نا معلوم اشاره می کند و زمانی حتی سر خود را بلند نمی کند که به مشتری اطلاعات دهد. به همه فروشنده های خود تفهیم کنید که این نوع پاسخگویی به زبان آوردن یک “نه ” بزرگ است.
بهتر است بگویید: ” با من بیایید من به شما نشان می دهم که کجاست.”
۸- من نمی توانم این کار را انجام دهم
یکی دیگر از عباراتی که بار معنی منفی دارد و نمی بایستی توسط هیچ فروشنده ای بکار رود، همین جمله است. یا اختیارات فروشنده باید افزایش یابد ویا اینکه به وی آموزش داده شود که برای حل مسائل دشوار به سرپرست یا مدیر فروشگاه مراجعه نماید
بهتر است بگویید: ” کاری که می توانم انجام دهم این است که …”
۹- این بخش به من مربوط نمی شود
ممکن است که همین طور باشد، اما این چیزی است که قطعا مشتری تمایلی به شنیدنش ندارد. به فروشنده می بایست آموزش داد که با تمام فعالیتهای موجود در فروشگاه آشنایی یابد. یا دست کم بداند که در مورد بخشهای مختلف با چه کسی تماس بگیرد.
بهتر است بگویید: ” من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.”
۱۰- ما الان این کالا را تمام کرده ایم
در یک فروشگاه پیش می آید که یک نوع جنس تمام شود و مشتریان نیز این را می دانند. اگر به مشتری بگوییم که چه زمانی این کالا در فروشگاه موجود خواهد بود احتمالا آنرا از جای دیگری تهیه خواهد کرد. اما بهتر است فعال تر عمل کنیم و پیشنهاد کنیم که با او تماس خواهیم گرفت اما از او نخواهید که بابت این مسئله با شما تماس بگیرد.
بهتر است بگویید: ” الان از این کالا در مغازه نداریم اما … روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟”
۱۱- این بر خلاف سیاست فروشگاه ماست
در بازار رقابتی امروز، فروشنده نمی تواند قابل انعطاف نباشد. داشتن خط مشی و سیاستهای خاص در هر فروشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است. اما مهم تر آن است که مشتری را راضی نگهداریم از این عبارت فقط وقتی استفاده کنید که از یک سیاست به غلط استفاده می شود.
بهتر است بگویید: ” سیاست مغازه ما این است اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من می توانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که….”
۱۲- من اینجا تازه کار هستم
بدلایلی بعضی از فروشندگان فکر می کنند با بیان این عبارت خود را خلاص می کنند. اما در حقیقت به مشتری ربطی ندارد که شما تازه آمده اید. او فقط می خواهد با کسی سروکار داشته باشد که به وی اطلاعاتی را که لازم دارد بدهد و اورا به نتیجه ای که می خواهد برساند.
بهتر است بگویید: ” لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.”
۱۳- گوشی …
این عبارت یا نظایر آن باید بکلی فراموش شوند راه های مودبانه تری برای بیان این مفهوم بدون اینکه مشتری را آزرده کند وجود دارد.
بهتر است بگویید: ” ممکنه خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید؟”
۱۴- الان سر من شلوغ است
آیا تابحال این جمله را از زبان یک فروشنده شنیده اید یا خودتان گفته اید که :” بخاطر مشتری است که کاری برای انجام دادن دارم.” اگر در کار خرده فروشی هستید حتما به این مسئله اندیشیده اید. حقیقت این است که بدون وجود مشتری، در یک فروشگاه کاری برای انجام دادن وجود ندارد.
بهتر است بگویید: “خوشحال می شوم که به شما کمکی بکنم.”
۱۵- شما اشتباه می کنید
البته همیشه این مشتری نیست که درست می گوید اما فروشنده هم هرگز نباید بگوید شما اشتباه می کنید. بهترین برداشت از آن این است که دارید او را سرزنش می کنید.
بهتر است بگویید: ” فکر می کنم سوء تفاهمی پیش آمده است.”
قسمت اول
درس اول
- با راه اندازی یک خبرنامه، سایت خود را حرفه ای تر کنید.این حضور شما را
طوری جلوه می دهد انگاری که قصد ماندن این دور و برها را دارید.به علاوه، به
بازدید کنندگان خود می گوئید که نه تنها حرفی برای گفتن دارید بلکه تصمیم دارید به
گفتن ادامه دهید.
درس دوم
- برای جلب اعتماد مشتریان
بالقوه، به آنها اجازه دهید شما را بشناسند. به آنها اطلاعات کامل از خودتان و
شرکت خود را ارائه کنید. اطلاعاتی مثل آدرس کامل، شماره تلفن تماس و آدرس پست
الکترونیک برای پاسخگوئی به درخواست آنها.
درس سوم
- سایت شما نه تنها باید همیشه
در دسترس باشد، بلکه باید سریع هم احضار شود. اگر رایانه میزبان سایت شما کند است،
اصلا اهمیتی ندارد که شما چقدر گرافیک و کد HTML سایت خود را بهینه سازی می کنید
و صفحات سایت را کوچک می کنید.
درس چهارم
- شما می توانید در فیلدهای فرم اطلاعاتی صفحات وب خود، مقادیر پیش فرضی را
نشان دهید به طوری که وقتی روی آن فیلد کلیک می شود، آن فیلد به شکل معجزه آسائی
خالی شود.خاصیت این امکان در این است که شما می توانید فیلدهای فرم را با مقادیری
به عنوان مثال پر کنید تا کاربر با دیدن آن مثالها راحت تر بتواند فرم را پر کند.
نمونه زیر این کار را برای شما انجام می دهد:
<input type=text name=gender value="Enter Male or Female" onfocus="value=''">
درس پنجم
- خیلی مهم است که سایت شما همیشه قابل دسترسی باشد. سایتهائی مثل AtWatch و Internetseer و AlertSite
خدمات کنترل و آگاهی دهنده (Monitoring)
ارائه می کنند که در زمان پائین بودن سایت شما، از طریق پست الکترونیک، به شما خبر
می دهند. همچنین این سایتها به شما گزارش ثبت شده از پائین بودن سایت شما می دهند
که شما می توانید برای پس گرفتن پول خود از شرکت میزبان سایت خود، به این گزارشات
استناد کنید.
درس ششم
- یک مدیر سایت خوب، سایت خود را طوری
طراحی می کند که در بیشتر مرورگرهای حاکم در بازار، به خوبی قابل دیدن باشد. یک
سایت خوب نیازی به جمله "در مرورگر مایکروسافت و سایز 800x600 صفحه نمایش قابل دیدن است یا
"Best viewed in IE 5.x browsers and 800x600 resolution در پایین صفحات خود ندارد.
درس هفتم
- اولین قدم این است که بصورت موثر و کامل به مردم بگوئید که شما که هستید، شما چه
می کنید و آنها از ارتباط تجاری با شما چه سودی خواهند برد. به نظر کار ساده ای
است ولی اکثر سایتها این کار را انجام نمی دهند.
درس هشتم
- سایت شما مهمترین ابزار فروشی هست که شما دارید. تاثیر پذیری بازدیدکننده شما در
اولین بازدید نیز تعیین می کند که فروشی انجام خواهد شد یا خیر. یک سایت حرفه ای
باید چشم نواز باشد، چیدمان مناسب داشته باشد، حرکت در آن آسان باشد و سریع احضار
شود
درس نهم
- استفاده از خدمات و محصولات
رقیبان، ضرورت تجارت شما است و به شما کمک می کند تا نقاط ضعف محصول خود را
شناسائی کنید. به همین خاطر باید خدمات و محصولات رقیبان خود در بازار را شناخته و
برای استفاده خریداری کنید.
درس دهم
- میزان فروش خود را با دادن جایزه به مشتریان، افزایش دهید. خیلی وقتها
مشتریان فقط برای دریافت جایزه، از شما خرید می کنند. از این امکان به عنوان یک
مزیت تجاری استفاده کنید.
درس یازدهم
- اگر سایت شما تعداد زیادی صفحه دارد، حتما برای آن امکان جستجو فراهم کنید
تا بازدید کننده سایت شما بتواند با جستجوی کلید واژه، به راحتی و سرعت به اطلاعات
مورد نیاز خود دست یابد.
.
درس دوازدهم
- برای افزایش ترافیک سایت خود،
با سایتهای مشابه سایت خود، و نه سایتهای رقیب، تبادل ارتباط(Link Exchange) کنید. اکثر موتورهای جستجو
به این موضوع که چه تعداد ارتباط از/ به سایت شما وجود دارد حساس هستند و در رتبه
بندی سایت شما به آن توجه می کنند. پس، ترافیک بیشتر و رتبه بهتر در
موتورهای جستجو با تبادل ارتباط بیشتر حاصل خواهد شد.
درس دوازده + 1
- جمله "طرف، خوب می دونه
چی داره میگه" خلاصه این جمله هست که "این فرد شایسته است و ارزش دارد
که با او وارد تجارت شوم". نوشتن و ارائه مقاله در زمینه تخصصی خود، بهترین
راه برای رسیدن به این نوع اعتبار است.
درس چهاردهم
- برای اینکه نام یک شرکت یا محصول به یاد ماندنی شود، باید وسوسه انگیز و
مستدل باشد، یعنی، باید حامل اصلی ترین قابلیت یا فایده آن محصول باشد.
درس پانزدهم
- مردم هیچ توجهی به تبلیغات
ندارند. آنها فقط به چیزهائی که برایشان جالب است توجه می کنند و کار شما این است
که علاقمندی آنها را جلب کنید.
درس شانزدهم
- مهم نیست که شما چقدر صادق هستید، مردم اولین بار که تبلیغات شما را می
خوانند، باور نمی کنند. ولی خیلی احتمال دارد حرف کسانی که ادعا های شما را امضاء
می کنند را باور کنند. این طبیعت انسان است. پس رضایت نامه (Testimonial) مشتریان خود را به سایرین نشان دهید
چون برای شما اعتبار می آورد.
درس هفدهم
- موتورهای جستجو مخصوصا گوگل به
تعدد ارتباط ها به سایت شما حساس هستند و آنرا در رتبه سایت شما اثر می دهند. یک
صفحه لینکستان بسازید و به سایتهای مشابه، نه رقیب، سایت خود ارتباط دهید، مخصوصا
سایتهائی که در موتورهای جستجو رتبه خوبی دارند. از سایتهای دیگر بخواهید که به
سایت شما ارتباط دهند. برای اینکه بدانید از کدام سایتها به سایت شما ارتباط داده
شده است، در موتور گوگل عبارت زیر را جستجو کنید :
link:www.yoursitename.com
درس هجدهم
- بزرگ ترین خطا در دنیای تجارت
الکترونیک، اعتماد بیش از حد به سایت خودتان هست. داشتن یک سایت به ندرت این نکته
را که شما بازاریاب فعالی هستید ثابت می کند. برای اینکه در دنیای مجازی، فعال
باشید، باید در بسیاری از انجمنها و اتاقهای گفتگوی تخصصی که مخاطبین شما در آنها
حضور دارند، فعالیت کنید.
درس نوزدهم
- به ازای هر مشتری ناراضی، شما
احتمال از دست دادن صد مشتری را داشته باشید. چرا ؟ چون وقتی یک مشتری تجربه بدی
از خدمات و محصولات شما داشته باشد، مطمئن باشید که او این تجربه بد را به همه
کسانی که در ارتباط با او هستند، خواهد گفت. این مسئله مانند رشد درخت انگور،
گسترش خواهد یافت و برای شما هزینه سنگینی خواهد داشت.
درس بیستم
- کلید ایجاد ترافیک بالا به سایت شما،
برقراری ارتباط از سایر سایتها به سایت شما است. هرچند که لیست شدن در موتورهای
جستجو اولین قدم شما باید باشد ولی نباید فقط به موتورهای جستجو برای ایجاد ترافیک
تکیه کنید.
درس بیست و یکم
- یکی از ارزان ترین و موثرترین
روش تبلیغات وب سایت و خدمات شما، استفاده مناسب از امضاء پائین نامه های
الکترونیکی است که ارسال می کنید. حداکثر شش خط اطلاعات مثل آدرس سایت، شماره تماس
و نام شرکت کافی است.
فکرش را بکنید شما در روز چند نامه ارسال می کنید و یا به چند گروه خبری مطلب پست
می کنید. هر نامه ارسالی می تواند یک پیام تبلیغاتی برای شما باشد.
درس بیست ودوم
- وجود علامت "در حال
ساخت" نه تنها نشان می دهد که سایت به روز رسانی نمی شود بلکه دلیل عدم
آمادگی سایـت برای شروع حضور در شبکه هم می باشد. به همین دلیل بازدید کنندگان
زیادی را برای همیشه از دست خواهید داد. قبل از اتمام طراحی سایت، آن را در
اینترنت قرار ندهید.
درس بیست وسوم
- مشتریان بالقوه همواره سوال
هائی از محصولات و خدمات شما دارند. به جای قراردادن یک آدرس پست الکترونیک تحت
"Contact us"، یک فرم "نظرات شما"
یا همان "Feedback form"،
قرار دهید.
درس بیست وچهارم
- در زمان طراحی سایت، اطلاعات
مربوط به حفظ حقوق مولف باید در پائین صفحات وجود داشته باشد. بهتر است هم از علامت
"Copyright" و هم از علامت ?
استفاده کنید چون در برخی از کشورها، یکی از این دو علامت شناخته شده نیست. جمله
مورد نظر در پائین صفحات می تواند مثل جمله زیر باشد:
.Copyright ? 2003 Your Company Name