به پیش روی من ، تا چشم یاری می کند ، دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست
خروش موج با من می کند نجوا
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت ...
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ