● برای هر روزتان از شب قبل برنامه ریزی کنید
۲۰-۱۵ دقیقه را هر شب صرف برنامه ریزی برای روز آینده کنید. متخصصین می گویند یک دقیقه برنامه ریزی، در ۱۰ دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی می کند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامه تان را آماده داشته باشید، می توانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامه تان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامه ریزی می کنید، باعث می شوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامه ها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، می دانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمی دهید.
این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان می رسد که لازم است انجام دهید، فوراً آنرا در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست مستر نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتا می رسد را به این لیست اضافه کنید.
● یک لیست از حتماً های روزانه تهیه کنید
این لیست از کارهایی تشکیل شده است که بالاترین اولویت را دارند و سنگین ترین نتیجه را در بر خواهند داشت، چه مثبت و چه منفی. برای تنظیم این لیست وقت بگذارید و خوب فکر کنید چون وقتی کاری وارد این لیست می شود باید تا آخر روز بعد بی بر و برگرد انجام شود. کارهایی که در این لیست نوشته می شوند به هیچوجه نباید به تاخیر بیفتند چون باعث می شود که اینکار برایتان شکل عادت درباید و به اولویت های روزانه تان بی توجه شوید. این لیست باید کوتاه بوده و بیشتر از ۶ مورد روی آن نوشته نشده باشد.
● یک لیست از بایدهای روزانه تهیه کنید
این لیست شامل کارهایی می شود که باید در طول روز انجام دهید اما حتمی و لازم نیستند که بخواهید آنها را روی لیست حتماً ها قرار دهید. این کارها را باید بعد از اتمام کارهای نوشته شده در لیست حتماًها به انجام برسانید.
● قرارملاقات ها را فراموش نکنید
ساعت های خاصی در روز هستند که به یک ملاقات خاص تعلق دارند. وقتی قراری با کسی می گذارید حتماً آن را روی تقویم خود یادداشت کنید و بعد آن قرارها را به برنامه روزانه تان منتقل کنید.
● بعضی کارها را به دیگران محول کنید
خیلی از کارهای قید شده در لیست روزانه تان هستند که می توانید انجام آنها را به دیگران واگذار کنید. افراد موفق می دانند که نمی توانند همه کارهایشان را شخصاً تمام کنند و همیشه خیلی از کارهایشان را به کسانی می سپارند که انجام دهند.
اگر می بینید که چند روز پشت سر هم کارهایتان را نیمه تمام می گذارید و به روز بعد معوق میکنید آنوقت باید از خودتان بپرسید چرا آن روز اول این کار در لیستتان بوده است و چه ارزشی در زندگیتان دارد. تا می توانید نباید بیشتر از سه روز کاری را به تاخیر بیندازید.
معمولاً چیزی که از خیلی برنامه ریزی ها جا می ماند تنظیم ساعتی برای خوردن غذاست. این مسئله اهمیت زیادی دارد، اول به این دلیل که در پولتان صرفه جویی کرده و برای غذاخوردن بیرون نمی روید، و دوم اینکه برای سلامتیتان بهتر است. خیلی از افراد موفق برای صرفه جویی در وقت به رستورانهای فست فود می روند و وضعیت سلامتیشان هم وخیم است. یادتان باشد، مدیریت زمان، مدیریت زندگی است و بالاترین اولویت زندگی، خودتان هستید.
با اجرای این استراتژی ها در تنظیم برنامه روزانه می توانید بازده کاری خود را به طور قابل توجهی بالا برده و سریعتر به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا کنید
با آرزوی موفقیت برای شما – فروشگاه سروش سامانه www.e24h.ir
مترجم: مهدیه کرد
بخش اول
شرکتهای مختلف همواره در پی یافتن
ایدههای بهتر و جدیدتر هستند. از فعالیت گروههای تحقیقات و فناوری برای
تولید محصولات جدید تا تلاش گروههای ویژه جهت کاهش اتلاف زمان در پروسه
تولید و...
![]() |
با وجودی که این مشکل اصلی شرکت نبود اما با طرح آن در این جلسه راه حلی برای آن پیشنهاد شد. یکی از مدیران پیشنهاد کرد در چنین شرایطی ماموران باید در کمال ادب، اما با استحکام مشخصات فرد پاسخدهنده را خواستار شوند و بگویند این مشخصات را به منظور کسب اطلاعات بیشتر در صورت نیاز میخواهند. تجربه نشان داده بود که افراد دروغگو، به سرعت تلفن را قطع خواهند کرد و در این صورت ماموران میتوانند به تلاش خود ادامه دهند.
4- افراد را به گروههای کوچک تر تقسیم و بر عملکرد آنها نظارت کنید
اگر
میخواهید جلسه پرباری داشته باشید اجازه ندهید که اعضا برای مدت طولانی
حول یک موضوع، مباحثه فرسایشی انجام دهند و از اصل موضوع دور شوند.
![]() |
به جای آن حاضرین را به گروههای کوچک تر سه تا پنج نفره_ نه کمتر و نه
بیشتر_ تقسیم کنید. هر گروه باید به مدت سی دقیقه روی هر سوال متمرکز شود.
اگر میپرسید چرا سه تا پنج نفر؟ توضیح این است که ثابت شده در گروههای سه
تا پنج نفره اعضا به صحبت کردن تشویق میشوند در حالی که افراد در
گروههای بزرگتر بیشتر سکوت میکنند.
در زمان تعیین گروهها سعی کنید
سه تیپ افراد را مد نظر داشته و آنها را در گروههای مربوط به خود
تقسیمبندی کنید . این سه گروه شامل روسا، افراد پرحرف و کسانی که در طرح
موضوعات و مباحثه کردن تخصص دارند میباشد. در این صورت حضور این افراد
مفید خواهد بود، در حالی که اگر در دیگر گروهها قرار گیرند مانع از مشارکت
فعال دیگران خواهند شد.
در مورد روسا، حضور آنها موجب میشود دیگر
افراد در طرح پیشنهادات خود مردد شوند. (یعنی میگویید در مقابل رییسم
اظهار نظر کنم؟ نه ممنون!»). افراد پر حرف جو را تحت تاثیر قرار داده و
موجب میشوند کسانی که از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند جرات اظهار نظر
پیدا نکنند و همچنین حضور این افراد بهانه ای برای تنبلی به دست دیگران
میدهد. کسانی که در طرح موضوعات و مباحثه پیرامون آن تخصص دارند حتی اگر
در مورد موضوعی خاص اطلاعات و تخصص کافی نداشته باشند باز هم به کمک توان
سخنوری شان به راحتی ایدههای جدید را سرکوب میکنند و از آنجایی که
دیگران آنها را باهوشتر فرض میکنند تسلیم آنها میشوند. بدین ترتیب دیگر
گروهها فرصت این را مییابند که بی هیچگونه هراس و به شکلی خلاقتر به
مباحثه بپردازند. این متخصصین سخنور هم نمیتوانند به راحتی حرف یکدیگر را
قطع یا رد کنند.
در آخر شما باید 15 تا 20 سوال از پیش آماده داشته
باشید که میان این گروهها تقسیم کنید. به طور میانگین 5 سوال برای هر
گروه. سوالات را با توجه به تخصص و دانش افراد تقسیم کنید.
5- بهجای خود، آماده، حرکت!
پس
از آنکه جلسه آغاز شد و پیش از آنکه افراد را گروهبندی کنید آنها را
توجیه کنید تا دقیقا بدانند چه باید بکنند و چه نباید بکنند. به یاد داشته
باشید که افراد به شیوههای سنتی عادت دارند که در آنها روند پیگیری
پیشنهادات سریع، سطحی و احساساتی است.
وقتی قرار است یکی از این گروهها
نیمساعت
بر روی یک ایده بحث و گفتوگو کند هیچ ایده جدید دیگری _هر چقدر هم خوب_
نباید در طول این 30 دقیقه مطرح شود. به افراد بگویید حتی اگر کسی راه حل
جادویی دارد، اما این راه حل به پرسش مطرح شده مربوط نمیشود، حق ندارد
راجع به آن صحبت کند و باید آن را یادداشت کند تا در زمانی دیگر به آن
پرداخته شود.
افراد را متوجه سازید که هر زیر گروه در بحث، حول هر پرسش
تنها کافی است به دو یا سه پیشنهاد مطلوب دست یابد. دانستن این مطلب پیش از
آغاز بحث افراد را قادر میسازد تا در قالب جدید بیندیشند. در ابتدا ممکن
است پیشروی به نظر بسیار کند برسد، اما به افراد اطمینان دهید که در انتهای
جلسه وقتی تمامی گروهها حول چند پرسش مباحثه کنند به میزان قابل توجهی
ایده مناسب دست خواهید یافت.هر کجا که امکان داشت مثالهایی از مباحثههای
موفق را برای افراد توضیح دهید تا هم تشویق شوند و هم با شیوه جدید بیشتر
آشنا شوند.
نکته
مهم: مهم نیست افراد از چه میزان هوش برخوردار هستند، مهم نیست سوالاتی که
مطرح کردهاید چقدر صریح و روشن است، این را بدانید که 5 دقیقه اول
مباحثات در هر گروه بسیار شبیه شیوه سنتی خواهد بود و افراد ایدههای
نامربوط و سطحی مطرح خواهند کرد، اما اگر افراد پشتکار به خرج بدهند، با
تمرکز بر سوالات مطرح شده ایدههای درخشان به زودی بروز خواهند کرد.
6- نتیجهگیری کنید
در
پایان یک روز هر گروه باید حدود 15 ایده جالب تولید کرده باشد. حال اگر
بیست نفر در جلسه شرکت کرده باشند در پایان حدود 60 ایده سودمند در دست
خواهد بود.
یکی از کارهایی که نباید انجام دهید این است که از همه
حاضرین بخواهید بهترین ایدهها را برگزینند. در واقع ما متوجه شدهایم که
همه افرادی که در این جلسات شرکت میکنند در جایگاهی قرار ندارند که
بتوانند دیدی کلی و جامع نسبت به شرایط و ضوابط سازمان داشته باشند، در
نتیجه اولویتبندیهای آنها ضمانت اجرایی نخواهد داشت. رجوع به نظر اکثریت
هم راه حل مناسبی نخواهد بود، زیرا اگر در نهایت این ایدههای منتخب، توسط
روسای ارشد که تصمیم گیرندگان اصلی هستند رد شود وجهه خوبی نخواهد داشت.
به
جای آن از هر گروه بخواهید که از میان پیشنهادات خود بهترینها را انتخاب
کند؛ آنگاه این ایدههای منتخب را با تمام افراد حاضر در جلسه در میان
بگذارید تا افراد تشویق شوند. اما باز هم لازم نیست تمام حضار ایده منتخب
را برگزینند. بهتر است جلسه را تمام کنید. بدین ترتیب افراد متوجه میشوند
که این شیوه با شیوه سنتی تفاوت دارد. اما به روشنی برایشان توضیح دهید که
چه معیارهایی در انتخاب ایدههای برتر موثر خواهد بود و افراد چگونه
میتوانند از نتیجه انتخابات اطلاع حاصل کنند.
7- نتایج را سریعا پیگیری کنید
نتیجهگیری
نهایی و دیگر اقدامات لازم باید سریع و کامل صورت پذیرد. البته مسلما
منظور ما این نیست که تصمیمات بدون تحقیقات کافی اتخاذ شوند یا نظراتی که
همین چند ساعت پیش مطرح شده است بدون بررسیهای لازم به کار گرفته شود، اما
هر چه زمان بگذرد شانس عملی شدن این ایدهها کمتر خواهد شد.
به عنوان
مثال روسای یک دانشگاه در ایالات متحده اعلام کردند که صبح فردا جلسهای با
حضور کلیه پرسنل و به منظور تصمیمگیری در مورد کاهش هزینهها برگزار
خواهد شد. در همان جلسه مسوولان ایدهها را به چهار دسته تقسیم کردند.
پیشنهاداتی که بلافاصله اجرا خواهند شد، پیشنهاداتی که امروز روی آنها فکر
خواهد شد تا در آینده نزدیک (مثلا ابتدای نیمسال تحصیلی بعد) اجرا شوند،
پیشنهاداتی که گروهی مسوول تحقیق و بررسی در مورد آنها خواهند شد و در
نهایت پیشنهاداتی که همین حالا رد خواهند شد. در واقع مسوولان برگزاری جلسه
معیارهایی را که روسا بر اساس آنها این ایدهها را قضاوت میکنند از پیش
لحاظ کرده و بدین ترتیب روند کار را تسریع بخشیدند. در پایان پیشنهادات
بسیاری طرح شد که میلیونها دلار صرفه جویی در هزینهها را به همراه داشت.
در آخر نیز مسوولان اعلام کردند که نتایج تصمیمگیریها به زودی در اختیار
کلیه حاضرین قرار خواهد گرفت و حتی اگر ایده ای رد شده باشد، دلیل آن
اعلام خواهد شد. شاید فکر کنید این شیوه شرکتکنندگان را ناامید میکند،
اما باید بگوییم تجربه نشان داده که ناامیدی افراد به این دلیل است که تصور
میکنند هیچ کس ایدههای آنها را بررسی نخواهد کرد. در حالی که اگر علت رد
شدن پیشنهاد به روشنی تشریح شود به افراد کمک میکند تا دفعه بعد ایدههای
خلاقانهتری ارائه دهند و مطمئن باشید که دفعه آینده حتی مشتاقتر از پیش
در جلسه شرکت خواهند کرد.