مترجم: غلامرضا کیامهر
با
این توضیحات باید بگویم که کسب و کار شما چهارستون اصلی به شرح زیر دارد
که هر یک از ستونها باید در نهایت استواری و استحکام ساخته شود.
![]() |
1 - مدیریت- شما در مقام مدیریت یک کسب و کار باید از ویژگیهای شخصی
گوناگونی چون، عزم و اراده، خلاقیت، قوه تخیل بالا، تحرک و جنبوجوش و
مقاومت و پایداری در برابر حوادث و مشکلات برخوردار باشید و چنانچه احساس
میکنید که این ویژگیها به قدر کافی در شما وجود ندارد، باید با تمرین و
ممارست آنها را در خود تقویت کنید چون این ویژگیهای شخصی شالوده، اساس و
پایه هر کسب و کار محسوب میشود.
2 - یاران و همکاران - شما باید همواره
به خاطر داشته باشید که در هر کسب و کار ضمیر «من» جای خود را به ضمیر ما
یعنی همه یاران و همکارانی میدهد که در پیشبرد کارها شریک و سهیم هستند.
بنابراین داشتن روحیه کار گروهی برای هر کارآفرین ازجمله ضروریات بسیار مهم
است. به همین منظور باید به خود بقبولانید که شما افراد را فقط استخدام
نمیکنید بلکه آنها را به استخدام تیم خود درمیآورید تا به اتفاق آنها به
هدف واحدی دست یابید و این میسر نمیشود مگر آن که شما در مقام کاپیتان و
رهبر تیم آنها را از تمام جزئیات مربوط به هدف کسب و کار آگاه سازید تا
اعضای تیم بتوانند به عنوان یکی از ستونهای کسب و کار نقش خود را به خوبی
ایفا کنند.
3 - ساختار و عملیات- ایجاد زیرساختهای محکم و مناسب برای
هر یک از مراحل کسب و کار به نحوی که هر قسمت وظیفه خود را به خوبی انجام
دهد، یکی دیگر از ستونهای کسب و کار شما است. در ایجاد زیرساختها هر چیز
باید در جای مناسب قرار گیرد. از تامین بهنگام منابع گرفته تا شبکه (IT) و
هر زیرساخت دیگری که در دراز مدت موفقیت کسب و کار شما را تضمین خواهد
کرد.
4 - طرح و برنامه- داشتن طرح و برنامه مبتنی بر تحقیقات و مطالعات
موجبات استحکام شالوده کسب و کار شما را فراهم میسازد و به شما در انتخاب
مسیر درست حرکت به سوی اهداف مورد نظر کمک میکند. کسب و کاری که فاقد طرح و
برنامه باشد مانند اتومبیلی است که در تاریکی شب با چراغهای خاموش حرکت
میکند و هر لحظه ممکن است در برخورد با یک مانع دچار آسیب شود و از حرکت
بازایستد.
بدون تردید هر کسب و کاری که دارای چنین پایهها و ستونهای
مستحکمی باشد، همیشه چشمها را متوجه خود میسازد و مشتریان زیادی در بازار
برای آن وجود خواهد داشت. اما متاسفانه بعضی از کارآفرینان هستند که
معتقدند، ساختارها و چارتهای عملیاتی و پیریزی کسب و کار سد راه
خلاقیتهای خلقالساعه است که بدون مقدمهچینی به ذهن کارآفرین خطور
میکند. باید از این قبیل کارآفرینان پرسید بدون ساختار و چارت عملیاتی،
کارکنان شرکت چگونه میتوانند اطمینان حاصل کنند که دارند کارها را درست
انجام میدهند و تصمیمات درست اتخاذ میکنند؟ اصلا چه ملاک و معیاری برای
سنجش کم و کیف عملکرد کارکنان وجود خواهد داشت؟ البته من قبول دارم که هر
چه بر تجربه کارکنان افزوده میشود به مرور زمان با فوت و فن کار آشنا
میشوند. اما همه امور یک کسب و کار را نمیتوان بدون برنامهریزی و ساختار
مشخص انجام داد. خلاقیت و ابتکار عمل به جای خود، اما اداره بدون ضابطه و
بیحساب و کتاب کسب و کار روش عاقلانهای به نظر نمیرسد. بنابراین شما در
عین حال که باید راه را برای بروز استعدادها و خلاقیتهای کارکنان
بازبگذارید و زمینه شکوفایی آنها را فراهم سازید، نباید از ایجاد ساختار و
طرحهای عملیاتی برای کسب و کار خود غفلت بورزید.
ماموریت پنجم:
شروع عملیات بازاریابی و فروش
بسیار
خوب حالا فرض میکنیم که شما یک طرح عملیاتی استراتژیک به منظور دستیابی
به اهداف چشماندازهای مورد نیاز را تهیه کرده و در این طرح کلیه اسباب و
لوازم کار به دقت لحاظ شده است. شما در تهیه طرح عملیاتی خود حتی
تامینکنندگان کالا و مشتریان مفروض را هم مدنظر قرار دادهاید. البته در
شروع هر کسب و کاری، بازاریابی به منظور برانگیختن توجه مشتریان بالقوه از
اولویت برخوردار است و برای متقاعد ساختن مشتریان نیز باید تیم فروش
کارآمد و پرتحرکی را سازماندهی کرده باشید. چون فروش یک امر فرآیندی است و
به یک باره اتفاق نمیافتد. متاسفانه دیده شده که برخی از کارآفرینان تازه
کار به قول معروف در دقیقه 90 به فکر موضوع بسیار مهم بازاریابی و فروش
میافتند. همین امر باعث میشود که آنها در همان مراحل اولیه شروع کسب و
کار طعم تلخ ضرر و زیان را تجربه کنند.
پس برای مصون ماندن از تکرار
چنین تجربه تلخی، پیشاپیش تمام تمهیدات لازم مورد نیاز بازاریابی و فروش را
انجام دهید و از افراد تیم فروش خود بخواهید که تمام توجه وهم و غم خود را
روی فروش متمرکز کنند. اگر هم قصد فروش اینترنتی دارید مقدمات انجام کار
را از قبل آماده سازید.
در واقع بازاریابی و فروش دوروی یک سکه است و
شما باید به طور همزمان برای این دو حوزه برنامهریزی کنید. خوشبختانه
امروز امکانات، ابزارها و راه و روشهای بسیار زیادی برای بازاریابی و
معرفی یک محصول به بازار مصرف وجود دارد. اما موفقیت شما در امر بازاریابی
مشروط بر آن است که به طور درست و سنجیده و در چارچوب یک طرح عالمانه و
کارشناسی از این امکانات بازاریابی استفاده کنید. یعنی میان محصول و
رویکردهای بازاریابی شما باید تناسب و سنخیت وجود داشته باشد و صرفا با
تقلید از روشهای بازاریابی دیگران اقدام به بازاریابی نکنید. البته همان
طور که در فصول آغازین این کتاب توضیح دادهام، داشتن شبکههای ارتباطی یکی
از ابزارهای بسیار مهم برای بازاریابی و فروش محصول است. علاوه بر آن در
کار بازاریابی و فروش نیز شما به شدت به قوه تخیل خود به منظور ایجاد توفان
فکری در خود و در میان تیم همکارانتان نیاز خواهید داشت.
شرکت
هیوندای موتور، یک کارخانه اتومبیل سازی در جنوب کره است که از شرکتهای
اصلی گروه «هیوندای کیا»، پنجمین تولیدکننده بزرگ اتومبیل دنیا در سال 2009
است. در سال 2008 و قبل از ادغام با کیا، هیوندای به تنهایی رتبه هشتم این
لیست را به همراه رتبه اول سریعترین رشد خودروسازان در اختیار داشت.
![]() |
هیوندای که دفتر مرکزی آن در سئول کره جنوبی قرار دارد، بزرگترین سیستم
تولید یکپارچه اتومبیل را داشته و قادر است یک میلیون و ششصد هزار دستگاه
خودرو در سال تولید کند. همچنین صنایع سنگین هیوندای بزرگترین تولیدکننده
کشتی در دنیا است.
واژه هیوندای در زبان کرهای به معنی «تازگی» بوده و
لوگوی هیوندای یک بیضی است که با حرف H (با فونت خاص و بیضی مانند) درون
آن مارک هیوندای را تشکیل میدهند. همچنین میتوان آن را به نوعی سمبلی از
هدف کارخانه برای پیشرفت نامید. بدین صورت که بیضی نمادی از گسترش و افق
جهانی بوده و حرف H مورب نمادی از 2 انسان (یعنی کارخانه و مشتری) است که
دست مشارکت دادهاند.
مجموعه کارخانجات و سازمانهای مرتبط با هیوندای،
توسط چونگ جو یونگ از کره جنوبی در سال ۱۹۴۷ میلادی به عنوان یک شرکت
ساختمانی بنا شد و در نهایت مجموعه هیوندای تبدیل به بزرگترین کمپانی
زنجیرهای کرهجنوبی شد. در سال 1975 آنها اولین خودرو کرهای با نام
«پونی» را تولید کرده و از سال بعد صادرات آن به اکوادر را آغاز کردند.
در
سال 1991 شرکت موفق به تولید اولین موتور گازوئیلی خود گردید و در 1996
شرکت هیوندای موتور هند تاسیس شد. کارخانه هیوندای در سال 2003 بزرگترین
کمپانی تولیدی ماشین در کره و هفتمین در دنیا بود. در ماه مارس 2008
هیوندای برای مقابله با رکود در صنعت خودرو، بازار مناطق روستایی در هند را
مورد توجه قرار داد.
در سپتامبر 2008 هیوندای اعلام کرد از سال آینده
میلادی ساخت واحد تولیدی خود را در برزیل آغاز خواهد کرد. ظرفیت تولید
سالانه این واحد حدود 100هزار دستگاه خودرو بود. تمامیمحصولات این واحد از
قابلیت مصرف همزمان الکل و بنزین برخوردار بوده و در تمام آمریکای لاتین
بازاریابی خواهند شد.
در نوامبر 2008 شرکت هیوندای با هدف تولید خودرو
i20 حدود صد میلیون دلار در شهر ایزمیت ترکیه سرمایهگذاری کرد. هدف اولیه
برای ظرفیت کارخانه مذکور، تولید 80 هزار دستگاه در سال بود که قرار شد 70
هزار دستگاه آن به بازار کشورهای اروپایی صادر شود. اشتغالزایی درخور توجه
این کارخانه و اقدامات موثری که شرکت هیوندای در سالهای اخیر انجام داده،
محصولات این شرکت و به خصوص خودروهای سواری تولیدی آن را به یکی از
محبوبترین خودروها در ترکیه تبدیل کرده است.
در دسامبر 2008 شرکت
هیوندای کره جنوبی و شرکت بائوتو بئی بن (تولید و صادرکننده کامیون در چین)
توافقنامه سرمایهگذاری مشترک امضا کردند. در این قرارداد شرکت خودروسازی
هیوندای موتورز کره جنوبی در پروژه مشترک سرمایهگذاری چین به ارزش 400
میلیون دلار شرکت کرد. سهم هیوندای در این پروژه 50 درصد بود و شرکت چینی
یاد شده با این همکاری قادر به افزایش تولید کامیون از 40 هزار دستگاه به
100 هزار دستگاه تا سال 2014 میلادی میشد.
در آن سال یک شرکت دولتی
مجری طرحهای بیمارستانی قزاقستان نیز قراردادی به ارزش 78/5میلیون دلار با
شرکت هیوندای کره جنوبی برای ارائه بسته جامع و واحدی برای بهبود
خدماترسانی و اجرای عملیات بیمارستانی در قزاقستان امضا کرد. مسوولان شرکت
هیوندای اعلام کردند با این معامله وارد بازار بزرگ و رو به رشد تولید
وسایل نقلیه تجاری خواهند شد و بدین ترتیب این شرکت به عنوان شرکتی که
مجموعه کاملی از وسایل نقلیه را تولید میکند، شهرت خواهد یافت.
شرکت
هیوندای موتور در فوریه 2009 اعلام کرد، صادرات خودرو از کارخانه این شرکت
در هندوستان به مرز یک میلیون دستگاه رسیده است. شرکت هیوندای اولین
خودروسازی است که در هندوستان به چنین موفقیتی دست یافته است.
میزان
فروش خودرو در بازار آمریکا در ماه ژوئن 2010 با کاهش روبهرو شد و این
مساله موجب شد تا پیش بینی کارشناسان در اوایل امسال در مورد افزایش فروش و
رونق صنایع بزرگ خودروسازی آمریکا با چالش جدی روبهرو شود. شرکت هیوندای
نیز پیشبینی کرد میزان فروش خودرو در بازار آمریکا امسال به کمتر از 3/11
میلیون دستگاه خواهد رسید.
اکنون اتومبیلهای هیوندای در سراسر جهان
وجود دارند. این شرکت بیش از 75 هزار کارمند در سراسر دنیا داشته و
خودروهای آن توسط حدود شش هزار نمایندگی مجاز و نمایشگاه اتومبیل در 193
کشور جهان به فروش میروند. درآمد این شرکت در سال گذشته میلادی بالغ بر 31
میلیارد دلار بوده است. هیوندای با شعار«به شیوه خود برانید»، امید دارد
تا سال 2011 تولید خود را به 6 میلیون دستگاه معادل 9درصد بازار جهانی
خودرو برساند.
گرائمهارت،
ثروتمندترین فرد در استرالیا و نیوزیلند، با ثروت 3 /5 میلیارد دلار در
سال 2010 از سوی مجله فوربس صد و چهل و چهارمین فرد ثروتمند دنیا معرفی شده
است.
![]() |
وی در حال حاضر یکی از ماهرترین افراد در خریدهای استقراضی (Leveraged
Buyout) است (مقصود از خریدهای استقراضی این است که شرکتی سهام عمده شرکت
دیگر را میخرد و برای بازپرداخت وامهای گرفته شده داراییهای خریداری شده
را به گرو یا رهن میگذارد).هارت در سال 2007 از سوی مجله شنوندگان
نیوزیلند به عنوان بیست و نهمین فرد قدرتمند نیوزیلند معرفی شد.
گرائم هارت در سال 1955 در نیوزیلند متولد شد.
گرائم
هارت مدرسه را در سن 15 سالگی رها کرد. موفقیت هارت در کسب و کار ناشی از
سخت کوشی و تواضع او در کار بود. او در دوران جوانی به عنوان یک صافکار
بدنه ماشین و سپس یک راننده کامیون مشغول به کار شد. وی تحصیلات خود را
ادامه داد و سپس به دانشگاه اوتاگو رفت و در سال 1987 از این دانشگاه با
مدرک MBA فارغالتحصیل شد. پایان نامه او درباره تدوین یک استراتژی برای یک
شرکت کوچک به نام رنک بود تا بتواند تبدیل به یک شرکت بزرگ شود. این
استراتژی بر پایه استفاده از جریان وجوه نقد شرکتهای با عملکرد خوب برای
افزایش سرمایه این شرکت تدوین شده بود.
گرائم در سال 1990 شرکت چاپ
دولتی را به قیمتی زیر ارزش بازار آن خرید که سود زیادی برای او به همراه
داشت. وی سال بعد از آن، گروه وایتکاولز را خرید که در آن زمان شامل یک
فروشگاه زنجیرهای کتاب و لوازم التحریر میشد.
در حال حاضر گروه رنک
شرکت سرمایه گذاری خصوصی هارت است که 100 درصد مالکیت شرکت برنز فیلیپ و
کارترهالت هاروی را در اختیار دارد. شرکت برنز فیلیپ یک شرکت تولیدکننده
مواد غذایی در استرالیا و نیوزیلند است کههارت از سال 1997 عضو هیات مدیره
و از سال 2004 رییس آن بوده است. گروه رنک در حال حاضر با بیش از 8950
کارمند درآمدی بیش از 540 میلیون پوند در سال دارد.
گرائم هارت نیز
مانند بسیاری از خریداران استقراضی دیگر ترجیح میدهد شرکتهایی که ارزش
بازار آنها کم بوده یا عملکرد بدی دارند را خریده و با مدیریت وجوه نقد
قوی، کاهش هزینهها و ساختاردهی مجدد آنها را تقویت کند. هارت از زمانی که
در سال 2006 کارترهالت هاروی را خرید، فعالیتهای خرید خود را روی بخش
بستهبندی کاغذی متمرکز کرده است. هارت در سال 2007 شرکت بستهبندی سوئیس
SIG را به قیمت 2/3 میلیارد دلار نیوزیلند خرید. بخش کومبیبلاک SIG دومین
شرکت بزرگ بستهبندی مواد غذایی و نوشیدنی در جهان پس از تترا لاوال
است.هارت در سال 2007 همچنین شرکت تولید کاغذ بلوریج در کارولینای شمالی
را خرید که رنک را تبدیل به دومین بازیگر بزرگ در کسب و کار تولید کاغذ در
جهان کرد.
بزرگترین خرید او تاکنون مربوط به گروه بستهبندی رینولد در
سال 2008 و به قیمت 7/2 میلیارد دلار بوده است.هارت خود مستقیما کسب و
کارش را مدیریت نمیکند بلکه بیشتر بر تامین مالی مربوط به سرمایهگذاری
مجدد روی شرکتها متمرکز است. البته او به کس دیگری اجازه نمیدهد سهام
شرکتهایش را داشته باشد و به این شکل تمام ریسک و البته سودهای این
خریدهای استقراضی تنها برای خود او باقی میماند. گروه هارت ازدواج کرده و
دو فرزند دارد. وی در حال حاضر ساکن اوکلاند در نیوزیلند بوده و ترجیح
میدهد از رسانهها دوری کرده و کمتر در انظار عمومی حضور یابد.