روزانه های مدیریت!

ممکن است شما از شکست خوردن نا امید و مایوس شوید ولی اگر امتحان نکنید، فنا خواهید

روزانه های مدیریت!

ممکن است شما از شکست خوردن نا امید و مایوس شوید ولی اگر امتحان نکنید، فنا خواهید

از تعلل در کار دست بردارید

مترجم: رویا مرسلی
منبع: HBR
به نظر می‌آید که همه به نوعی میل به تعلل در کارها دارند. وقتی شخصی از ارنست همینگوی پرسید چگونه می‌توان یک رمان نوشت، او در جواب گفت «اول باید یخ‌هایتان آب شود». اما تاخیر در کارها می‌تواند اثرات بسیار منفی بر بهره‌وری و روح کار داشته باشد. تعلل درکار اجتناب ناپذیر نیست.

فهمیدن علت به تعویق انداختن کارها در ابتدا و سپس برداشتن قدم‌های درست برای جلوگیری از آن کمک می‌کند که بتوانید کار بیشتری انجام دهید و نسبت به خود احساس بهتری داشته باشید.

متخصصان چه می‌گویند
«ند‌هالوول» روانپزشک و نویسنده 12 کتاب، معتقد است تاخیر در کار، اغلب نشان دهنده این مساله است که کارتان بسیار زیاد است. او می‌گوید «ما کارها را به تعویق می‌اندازیم چون کارهای زیادی برای انجام دادن داریم» و البته می‌خواهیم ازآنچه انجام آن را دوست نداریم، طفره برویم.
ترسا آمابیل، استاد مدیریت کسب و کار در دانشکده بازرگانی‌هاروارد می‌گوید «بسیاری از افراد به این علت در کار تعلل می‌کنند که از کار سخت، بیم دارند.» اما همانطور که خودتان هم می‌دانید، این توجیهی برای تلف کردن وقت نیست.
در اینجا به پنج اصل اشاره می‌کنیم که به شما کمک می‌کند کارهای خود را مدیریت کنید واگرزمانی خواستید یک کار مهم را به تاخیر بیندازید، این اصول را به یاد بیاورید.


1- بفهمید چه موضوعی شما را از انجام کار باز می‌دارد

وقتی متوجه شدید که یک کار را به تعویق انداخته اید، ازخودتان بپرسید چرا. ‌هالوول اشاره می‌کند که معمولا دو نوع از کار وجود دارد که افراد از انجام آن طفره می‌روند:
• کاری که انجام آن را دوست ندارید. این رایج‌ترین علت تعلل است. همانطور که‌‌ هالوول می‌گوید «شما هرگز خوردن غذای مورد ‌علاقه‌تان را به تاخیر نمی‌اندازید».
• کاری که نمی‌دانید چگونه انجام دهید. وقتی دانش لازم را برای کاری ندارید یا مطمئن نیستید کاری را چگونه شروع کنید، در این صورت بیشتر احتمال دارد که از انجام آن اجتناب کنید.
وقتی متوجه شوید که چرا کاری را به تاخیر می‌اندازید، می‌توانید این چرخه را متوقف کنید و از پیامد تاخیرهای آینده جلوگیری
کنید.


2- برای خودتان ضرب‌الاجل تعیین کنید.

یکی از ساده ترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که یک برنامه زمانی برای خود تهیه کنید که در آن زمان و تاریخ سررسید هر بخش از کار مشخص شده باشد. آمابیل توصیه می‌کند «به محض اینکه پروژه را گرفتید، آن را به چند بخش که قابل مدیریت باشد، تقسیم کنید تا بتوانید آن را به طور متوالی تکمیل کنید».
سپس برای هر قسمت ضرب‌الاجل تعیین کنید. او می‌گوید «در تقویم کاریتان مشخص کنید که هر روز چه قسمتی از کار روز بعد را انجام دهید تا این امکان برایتان فراهم شود که بخشی از کار همیشه انجام شده باشد.
این «بخش‌های کوچک» باعث می‌شود کار بیشتر قابل مدیریت شود و به پیشرفت کار کمک خواهد کرد. انجام قسمت‌های کوچک‌تر پروژه همیشه بسیار آسان‌تر از پرداختن به کل پروژه است.
تعیین ضرب‌الاجل برای پروژه در عین حال اطمینان می‌دهد که کار به فراموشی سپرده نخواهد شد.
برای آنچه احتمال می‌دهید که در آن تعلل کنید در تقویم خود یادآوری بگذارید یا یک کاغذ کوچک روی صفحه کامپیوترتان بچسبانید. از هیچ نشانه بصری که به شما اطمینان دهد پروژه را فراموش نخواهید کرد، مضایقه نکنید.


3- انگیزه‌ها را افزایش دهید

ما اغلب به این دلیل از کار طفره می‌رویم که پاداش انجام یک کار خاص برایمان بسیار دور است. رجینا کانتی، استادیار روانشناسی دانشگاه کولگیت، مثالی را درباره پرداخت مالیات ارائه می‌دهد.
او می‌گوید «یک شخص ممکن است به خاطر اجتناب از جریمه‌های قانونی عدم پرداخت مالیات، نسبت به پرداخت آن به موقع اقدام کند، اما از آنجایی که این جریمه‌ها مربوط به آینده دور هستند و این کار از نظر او کاری خسته کننده است، ممکن است انگیزه کافی برای انجام آن نداشته باشید».
برای آنکه به یک کار به صورت فوری بپردازید، بر پاداش‌های کوتاه مدت تمرکز کنید.
می‌توانید این پاداش‌ها را خودتان ایجاد کنید. مثلا به خودتان یک استراحت با صرف چای بدهید یا یک صحبت کوتاه با یک همکار، وقتی که کار را به اتمام رساندید.
همچنین می‌توانید با ایجاد کمی‌تفریح در کار آن را دلپذیرتر کنید. مثلا همکاری با یک شخص برای یک پروژه مشکل یا ایجاد یک تفریح برای خودتان تا کار برایتان خسته‌کننده نشود.


4- دیگران را در کار دخالت دهید.

یکی از اصولی که ‌هالوول همیشه در کار بر آن تاکید دارد این است که «هیچ‌وقت به تنهایی نگران نشوید».
اگر نمی‌دانید کاری را چگونه انجام دهید، کمک بخواهید. از یک همکار یا دوست بخواهید راهنمایی تان کند یا ببینید پروژه‌های مشابه آنچه شما روی آن کار می‌کنید چگونه عمل می‌کنند و از کجا شروع کرده‌اند.
کانتی می‌گوید «دیگران بهترین منبع ایجاد انگیزش برونی هستند». اینکه شما از کسی بخواهید کارتان را باز بینی کند می‌تواند برای شما انگیزه ایجاد نماید چون می‌دانید که آن شخص انتظار دارد شما این کار را انجام دهید.
همچنین می‌توانید برای جلوگیری از تعلل در کار، با همکارتان تعامل داشته باشید: آنچه انجام می‌دهید را با او در میان بگذارید و با هم مهلت پایان کار را مشخص کنید.


5- برای خودتان عادت ایجاد کنید

هالوول می‌گوید «بعضی‌ها طوری شانه‌هایشان را بالا می‌اندازند و می‌گویند «کارهای من همیشه به تعویق می‌افتد» گویی که هیچ کنترلی بر این مساله ندارند.»
اما او در ادامه می‌گوید «البته که شما بر این مساله کنترل دارید و اگر بتوانید آن را تغییر دهید بسیار به خودتان افتخار خواهید کرد». او می‌گوید خودش نیز کارهایش را به تعویق می‌انداخته، اما خودش را تعلیم داد که این گونه نباشد.
او می‌گوید «من دیگر کارها را به هیچ وجه به تاخیر نمی‌اندازم بلکه فقط آن را انجام می‌دهم».
وقتی کاری را فورا انجام می‌دهید، در این کار منافع زیادی وجود دارد و عادتی است که می‌توانید آن را اشاعه دهید. آمابیل می‌گوید «فقط پنج دقیقه از روز را به پیشرفتی که داشته‌اید فکر کنید.
همچنین هرگونه تعللی که داشته اید را نیز به حساب آورید و فکر کنید روز بعد برای پیشرفت بیشتر چه قدم‌هایی می‌توانید بردارید». او پیشنهاد می‌کند که این کاررا وظیفه روزانه خود تلقی کنید.
بعد خودتان را ارزیابی کنید و نظر دیگران را نیز جویا شوید. آمابیل می‌گوید «مهم‌ترین کاری که برای مثبت نگه داشتن زندگی کاری خود می‌توانید انجام دهید ادامه پیشرفت در کار به شکل معنادار است».


اصولی که باید به خاطر داشت:

• مشخص کنید که در کدام کارها بیشتر احتمال دارد که تعلل و تاخیر داشته باشید.
• برای آنکه کارها را در یک قالب زمانی مشخص انجام دهید، با مشخص کردن ضرب‌الاجل انجام کار برای خود انگیزه ایجاد کنید.
• برای رسیدن به اهداف، به خودتان جایزه بدهید.


آنچه نباید انجام شود:

• نگویید که به تعویق انداختن کارها به طور ذاتی در وجودتان هست.
• کارهای مشکل را به تنهایی بر عهده نگیرید، از دیگران بخواهید که به شما در انجام آن کمک کنند.
• سعی نکنید پروژه را یکجا تمام کنید، آن را به قسمت‌های کوچک‌تر و قابل انجام تقسیم کنید.
• در زیر در این خصوص دو مورد کاوی آورده شده است.

موردکاوی شماره 1:
بدانید چرا
لیزا فرایتاگ که مشاور بازاریابی یک شرکت اینترنتی در سیلیکون ولی است، متوجه شد که دائما برنامه‌ریزی برای یک رویداد بزرگ بازاریابی را به تاخیر می‌اندازد. هر وقت فکر می‌کرد که چه کارهایی لازم است که برای این رویداد انجام شود، از آن طفره می‌رفت و تصمیم می‌گرفت به کار دیگری بپردازد. این مساله برای خودش هم عجیب بود: او به انجام پروژه‌های بزرگ عادت داشت و کارها هر چقدر هم که پیچیده بودند، او باز هم از عهده آن برمی‌آمد. اما این پروژه از این جهت متفاوت بود که افراد دیگری از جمله روسای ارشد سازمان نیز در آن حضور داشتند. او می‌گوید «وقتی در انجام کار به افراد دیگر وابسته می‌شوم، از انجام آن طفره می‌روم. ترجیح می‌دهم فقط یک کار را بر عهده بگیرم و فقط آن را انجام دهم.» در مورد این پروژه، از اینکه به دیگران وابسته باشد نگران بود، به خصوص در مورد مدیران پرکار که تعهدات زیادی دارند.
نگرانی لیزا کمکی به حل مساله نمی‌کرد و باید این کار را انجام می‌داد. او می‌گوید: «لیستی از همه کارهایی که باید انجام می‌شد تهیه کردم و سپس مشخص کردم که کدام کارها را باید اول انجام دهم». از آنجایی که بیشتر کارها نیاز به اطلاعاتی از طرف دیگران داشت، او اطلاعاتی را که از آنها می‌خواست به همراه زمان آن یادداشت کرد. این کار باعث شد که درخواستش از دیگران کاملا مشخص شود. او می‌گوید: «من متوجه شدم که نقش بسیار مهمی‌ در دخیل کردن افراد در پروژه دارم و مدیران ارشد نیز این کار من را تشویق می‌کردند.» البته پروژه هنوز هم برای لیزا پر استرس بود، اما او آن را انجام می‌داد. او می‌گوید: «من با خودم یک قرار گذاشتم. هر روز به خودم قول می‌دادم که اکنون 20 دقیقه روی این پروژه کار کنم و 20 دقیقه را هم بعد از ظهر به آن خواهم پرداخت.» بعد از آنکه او مدتی روی پروژه کار کرد، فهمید که هر روز کار آسان‌تر می‌شود. او در عین حال، یک پاداش طولانی مدت برای خود در نظر گرفت. وقتی پروژه تکمیل شد، او تیم رابه شام دعوت خواهد کرد.


موردکاوی شماره2:
ایجاد اولویت در ذهن
ژانت بنتون، دستیاراجرایی در یک شرکت تجهیزات پزشکی بود تا اینکه رییسش یک پروژه مهم اما با اولویت کم را برای انجام به او سپرد که ژانت در تکمیل آن به مشکل برخورد.ژانت خیلی زود متوجه شد که این پروژه را بیش از حد به تعویق انداخته است.
او با وجود همه کارهای فشرده‌ای که داشت حتی فرصتی پیدا نکرده بود که این پروژه را شروع کند. اما از آنجا که هیچ کس دیگری نبود که پروژه به او محول شود، تصمیم گرفت که آن را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کند. او می‌گوید: «موضوع اصلی این است که درک کنیم می‌توانیم قدم‌هایی برداریم حتی اگر همان روز به مقصد نهایی دست نیابیم». او پروژه را به بخش‌های کوچکی تقسیم کرد که بتواند هر بخش را طی 15 دقیقه انجام دهد.
او توسط یک نرم‌افزار برای خود یادآوری گذاشت که یک بار صبح و یک بار بعد از نهار به پروژه بپردازد و هر روز دو کار را به انجام رساند. قبل از آنکه هر روز شرکت را ترک کند، دو کاری را که باید روز بعد انجام می‌داد، یادداشت می‌کرد و به این ترتیب توانست پروژه را پیش ببرد و این کار تبدیل به اولویت روزانه او شد. او می‌گوید به این ترتیب «توانستم این پروژه را خیلی زود تکمیل کنم و از اینکه این پروژه از روی میز من برداشته شد خیلی خوشحال بودم».
همچنین ژانت روش‌های دیگری نیز برای خود در پیش گرفت تا مطمئن شود که در هیچ کاری تعلل نخواهد کرد. او می‌گوید: «من همیشه پروژه‌های پر زحمت را در یک پوشه شفاف قرار می‌دهم و آخر وقت اداری آن را روی صفحه کلید کامپیوتر می‌گذارم». به این ترتیب، وقتی او روز بعد وارد شرکت می‌شود به او یادآوری می‌گردد که کارهایی را باید انجام دهد که نمی‌تواند از انجام آن
طفره برود.

تقویت کننده‌های پیشنهاد در فروش

کتاب پیشنهاد ردنشدنی - نویسنده: مارک جوینر - مترجم: امیر توفیقی - انتشارات رسا

اشاره:
چگونه محصول عالی‌تان را به چیزی تبدیل کنید که مشتری‌ها بخواهند همین الان آن‌را داشته باشند. تقویت‌کننده‌های پیشنهاد در واقعا ابزارهایی هستند که میزان اثرگذاری پیشنهادتان را افزایش می‌دهد-که گاهی این افزایش بسیار شدید است.


چگونه محصول عالی‌تان را به چیزی تبدیل کنید که مشتری‌ها بخواهند همین الان آن‌را داشته باشند.
تقویت‌کننده‌های پیشنهاد در واقعا ابزارهایی هستند که میزان اثرگذاری پیشنهادتان را افزایش می‌دهد-که گاهی این افزایش بسیار شدید است.
بسیاری از شعارهای اصلی و تاثیرگذار و فوق‌العاده، تقویت‌کننده‌هایی را در متن خود بکار برده‌اند. اگر از این تقویت کننده‌ها به شکلی باورپذیر و اصولی استفاده شود، می‌توانند اثر قابل‌توجه و ملموسی از خود برجای گذارند.
به‌یاد داشته باشید که نباید عجله به‌خرج دهید. وقتی در حال ایجاد پیشنهاد ردنشدنی‌تان هستید. نخست، کارتان را با پیشنهاد دارای بازگشت سرمایه‌گذاری بالا آغاز کنید و سپس از این گام‌ها استفاده کنید تا استحکام بیشتری به آن ببخشید.
ضرورت (ساختگی و راستین)
یک پیشنهاد الهام‌بخش، به‌نوعی حس ضرورت یا فوریت را در ذهن مشتری‌ها تداعی می‌کند. اگر مشتری مورد نظرتان از این مسئله در هراس باشد ممکن است در صورت مسامحه کردن پیشنهاد شما را از دست بدهد، تمایل به امروز و فردا کردن و به‌تعویق انداختن خرید برای مدت‌های طولانی، در وی از ‌بین می‌رود.
این حس ضرورت و فوریت می‌تواند واقعی و راستین، و یا حتی ساختگی باشد. به هر شکل باعث به‌حرکت درآوردن مشتری‌تان شده و بر میزان اثرگذاری پیشنهادتان بیافزاید. برای مثال بگویید، « این پیشنهاد فقط تا 48 ساعت اعتبار دارد. البته  این مسئله به این معنا نیست که من نمی‌توانم چنین پیشنهادی را بعد از آن هم ارائه دهم، بلکه علت آن‌است که تمایل دارم فقط با افراد قاطع و مصمم کار کنم.»
باید به هر شکل ممکن به این تعهدتان پایبند بمانید، چراکه درغیر این صورت اعتبارتان زیر سؤال خواهد رفت و بار بعدی که این حربه را در مورد یک مشتری دیگر بکار بگیرید، او آن‌را جدی نخواهد گرفت.
ارزش افزوده
سعی کنید مقداری ارزش افزوده غیر‌منتظره به پیشنهادتان اضافه کنید تا میزان مقاومت مشتری‌تان، کمتر و کمتر شود. این مسئله را می‌توانید در بخش فرایند نهایی کردن بگنجانید. سعی کنید یک پاداش اضافی به این معامله اضافه کنید تا آن‌را شیرین‌تر کنید. فقط باید سعی کنید آن چیز دارای ارزش واقعی باشد. قانون طلایی نمونه‌های مجانی این ‌است: هرگز چیزی را که نمی‌توانید بفروشید، به عنوان هدیه در اختیار کسی قرار ندهید.
ریسک زدایی
مهمترین مانعی  که در سر راه فروش قرار گرفته ‌است، ترس خریداران از ریسک کردن است. حداقل کاری که می‌توانید انجام دهید این است که همواره تضمین کنید که در صورت نارضایتی مشتری، حاضر هستید پول او را پس بدهید.
برای مثال، پیتزا دومینوز تمام ریسک‌‌ها را در همان ابتدای امر از بین می‌برد. آن‌ها می‌گویند اگر پیتزای ما دیر به دستتان رسید، لازم نیست پولی برایش پرداخت کنید.
واقعا متعجب می‌شوم وقتی می‌بینم چه تعداد فراوانی از کسب‌و‌کارها این‌کار را انجام نمی‌دهند، چون از این مسئله بیم دارند که مردم از این پیشنهاد سوء استفاده کنند. اگر تا به‌حال پس ‌دادن پول را ضمانت نمی‌کردید، فکر می‌کنم بعد از مطالعه حقایق زیر، حتما این‌کار را خواهید کرد:
1.    اغلب مردم حتی اگر واقعا ناراضی هم باشند، برای پس گرفتن پولشان مراجعه نخواهند کرد.
2.    پول‌هایی که پس می‌دهید معمولا بسیار کمتر از مقدار سودی است که از طریق افزایش فروش ناشی از به‌کار گرفتن این روش برای حذف ریسک به دست می‌آورید.
3.    در ایالات متحده قانون شما را موظف می‌کند که در صورت عدم رضایت مشتری، ظرف مدت 30 روز اولیه پس‌از فروش، پول او را پس بدهید. بسیاری از کشورهای دیگر هم چنین قوانینی دارند.
4.    اگر از پیشنهاد ردنشدنی استفاده می‌کنید، به طور طبیعی افراد خیلی کمی ممکن است بخواهند پول‌شان را پس بگیرند، چون کاملا از چیزی که به آن‌ها فروخته‌اید احساس رضایت دارند.
در مورد ایده‌هایی که می‌توانید از آن‌ها جهت ازبین بردن ریسک استفاده کنید از قدرت تخیل خود بهره بگیرید. اگر بتوانید ترس مشتری‌ها از انجام معامله کردن با خودتان را از بین ببرید، خواهید توانست جریان مداومی از معاملات جدید و مکرر را برای خودتان به وجود آورید.
کمیابی
مردم عاشق خریدن چیزهایی هستند که افراد کمی آن‌ها را در اختیار دارند. از حس از دست دادن و ضرر کردن نیز، ترس فراوانی دارند. اگر مشتری‌های احتمالی‌تان حس کنند در صورتی که همین الان دست به عمل نزنند، این فرصت را ازدست خواهند داد، به شکل فعال‌تری وارد عمل می‌شوند. خریداران اگر بدانند از یک کالا فقط 100 عدد تولید شده و دیگر از آن محصول خاص تولید نخواهد شد، سریع‌تر راضی شده و دسته‌چک خود را بیرون می‌آورند، تا آنکه بدانند از محصول موردنظر تعداد نامحدودی وجود دارد و بعدها هم ساخته خواهد شد. اگر چیزی که شما پیشنهاد  می‌دهید به تعداد محدود و یا در زمان محدودی ارائه شود، مشتری‌ها احساس می‌کنند باید از این موقعیت استفاده کنند تا بعدها پشیمان نشوند. البته که استفاده ار این تکنیک در مورد هر محصولی جواب نمی‌دهد.
سهولت
اگر معامله کردن و انجام کسب‌و‌کار با شما دشوار باشد، چرا مردم باید بخواهند که مشتری شما باشند؟ سفارش دادن به شما باید خیلی ساده باشد. مشتری‌تان هیچ‌گاه نباید بگوید، «وای، عجب محصول جالبی! اما چگونه می‌توانم آن‌را سفارش دهم؟»
توصیه: خودتان به‌عنوان مشتری یک‌بار کل فرایند فروش خودتان را طی کنید. صادقانه از خودتان بپرسید: اگر به‌جای مشتری بودید، چه احساسی داشتید، آیا حداکثر سهولت را در این فرایند ایجاد کرده‌اید؟
فروشندگان اتومبیل باهوش در همان هنگام که مشغول صحبت کردن با شما هستند، برگه درخواست خرید را برای‌تان تکمیل می‌کنند. این یکی از کارهایی است که شما دیگر مجبور نیستید خودتان انجام دهید و در‌نتیجه به خرید نزدیک‌تر می‌شوید. هرچیزی که گام‌های غیر‌ضروری یا آشفتگی بیشتری به فرایند فروش اضافه می‌کند، اثری منفی برروی فروش دارد.
ترفندهای قیمت‌گذاری
روانشناسی قیمت‌گذاری و تصمیم‌گیری برای خرید، بسیار جالب است.
قانون 7‌ها و 9ها
پایین آوردن قیمت همواره به فروش بیشتر منتهی نمی‌شود. اما در بعضی موارد، ختم کردن رقم قیمت محصول به 7 یا 9 می‌تواند فروش را بالا ببرد. داشتن ترکیب جالبی از اعداد می‌تواند تاثیر شگرفی بر کسب‌و‌کارتان داشته باشد.
یک بار آزمایشی انجام دادم و در آن قیمت‌های زیر را برای خرید اینترنتی یک نرم‌افزار ارائه نمودم:
«97 دلار،99 دلار و 95 دلار» قیمت 97 دلاری توانست بیش‌از دوبرابر از قیمت 99 دلاری و بیش‌ از پنج برابر قیمت 95 دلاری بفروشد. بله یک قیمت بالاتر که بیش ‌از پنج برابر محبوب‌تر از یک قیمت ارزان‌تر است.
قانون 7ها و9‌ها توسط بسیاری از بازاریاب‌ها پذیرفته شده است.
افزایش قیمت یعنی افزایش ارزش محصول
گاهی قیمت بالاتر باعث می‌شود مشتری‌ها ارزش بیشتری را برای محصول قائل شوند.
مقایسه
یکی از ترفندهای بازاریابی مستقیم این‌ است که قیمت محصولتان را با یک محصول گران قیمت‌تر یا با ارزش واقعی محصول خودتان مقایسه کنید تا قیمت آن کمتر به‌نظر برسد.
آژانس‌های املاک وقتی می‌خواهند مواردی را به شما معرفی کنند، ابتدا از موردهای گران قیمت‌تر شروع می‌کنند. چرا؟ این فروشندگان باهوش می‌دانند که اگر اول موارد گران‌تر را مشاهده کنید، احتمال دارد در نهایت خریدی را انجام دهید که قیمتش بیشتر از رقمی است که در ابتدا و به اختیار خودتان اعلام کرده‌اید.
تصور کنید که مشغول تماشای فراری‌های 000/200 دلاری هستید. در این صورت پورشه 000/60 دلاری دیگر چندان گران به‌نظر نمی‌رسد.
تخفیف و کوپن‌های تخفیف
این تاکتیک نیز درواقع روش‌های دیگری برای مقایسه کردن هستند.
اگر قیمت یک محصول 100 دلار باشد، از دریافت یک تخفیف 20 دلاری بسیار خوشحال خواهید شد.
قیمت این محصول می‌توانست از ابتدا 80 دلار باشد،  اما وقتی 20 دلار تخفیف می‌گیریم، برداشت ذهنی بهتری داریم.
منحصربه‌فرد بودن- حقیقی یا ساختگی
اگر مشتری‌تان این باور را داشته باشد که محصولی که به آن نیاز دارد را فقط از طریق شما می‌تواند بدست آورد، فروش‌تان تضمین شده خواهد بود. آن‌ها این محصول را می‌خواهند و شما تنها کسی هستید که آن را دارید. حتما لازم نیست محصول‌تان منحصر‌به فرد باشد. بلکه مسئله مهم این‌ است که این محصول را مشتری‌ها منحصربه فرد تلقی کنند. بسیاری از کسب‌و‌کارها این اشتباه را مرتکب می‌شوند که تصور می‌کنند همه مردم رقبای آن‌ها را می‌شناسند. حقیقت این است که عامه مردم به احتمال زیاد چنین اطلاعاتی ندارند.
ارزش و جایگاه نام تجاری
اگر محصولتان در صنعتی که در آن قرار دارید، بهترین قلمداد شود، اثرگذاری فعالیت‌های بازاریابی‌تان نیز به‌طور قطع افزایش می‌یابد. این مسئله در واقع قدرت نام تجاری‌تان را نشان می‌دهد. اگر بدانیم یک لباس متعلق به یک برند معروف است با اشتیاق بیشتری به آن نگاه خواهیم کرد، اما اگر یک برند دیگر لباسی را تولید کند که برایمان جالب باشد و بیشتر به‌نظر بیاید، باز هم به احتمال قوی لباسی از آن برند معروف را ترجیح خواهیم داد. علت اصلی این مسئله، برداشت ذهنی ما نسبت به دو نام تجاری است.
یکی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر جایگاه نام تجاری، این است که اولین کسی باشید که به یک بازار پا می‌گذارید.

عــشق واقعــی

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید!
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.

موعد عروسی فرا رسید!
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند.
مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم"...